آیات خیزرانلبهای خیزرانی تو بند بند بوداز گوشه ی حجاز تو نی بهره مند بودیک سوره درد از لب تو ریخت بر زمینآیات سنگ خوره ی تو دردمند بودمی خواست همجوار تو گردد، ولی نشدپاهای تازیانه ای اش، مستمند بودپرسید از او که اشک یتیمانه دیده ای؟آیا جواب داد؟ بلی: نیشخند بودآنروز جبرئیل هم از هوش رفته بودآیات خیزرانی تو، دلپسند بودشیخ رضا جعفری